قبل از سلام ، آن مرد در اطراف مغازه قدم زد و از چهره دختر از همه طرف قدردانی کرد. من ملاقات کردم و پیشنهاد دادم که با هم قدم بزنیم. او پیشنهاد کرد که به خانه خود برود اما معلوم شد که عوضی نزدیکتر زندگی می کند و آن پسر را به خانه خود صدا زد. یک تخت نشان داد و وقتی مردی با بوسه ها شروع به کوهنوردی کرد ، آرامش یافت و به لباس خود کمک کرد. ران های خود را به سمت عقب فشار داد ، زبانی را برای نگه داشتن بیدمشک به او داد و آن را به سلیقه حس کرد. او با از دست دادن جواب گفت و اجازه داد که یک شخص فیلم های سکسی اچ دی فاکی بالای سر او صعود کند. من یک ترک را در کنار هم قرار دادم ، بالا رفتم و شروع به پرش کردم ، تختم را به شدت تکان دادم. الاغش را با سرطان لعنتی نگه داشت ، از پایین به بدن فشار داد و نمی خواست رها شود ، اسپرم را درون آن گرفت.