کتاب عجیب و غریب که روی زانوی مفاصلش قرار دارد تصمیم گرفت که بررسی کند آیا از ترسیدن می ترسد یا در کنارش روی تخت نشسته است ، سرش را چرخاند و لبهایش را بوسید. او تی شرت خود را از روی خود و از گره ها بیرون آورد ، بیدمشک را بین پاها از طریق شلوار نوازش کرد و آنها را از روی انگشت خود به آرامی مالید. لاس شرم را فراموش کرد ، همه چهار سرش را گرفت ، لبهایش را به سمت سر آلت پایین آورد و از بیضه لیس زد. من سکسهای فول اچ دی بالا رفتم ، چشمانم را بستم و انتهای بیدمشک را به سمت داخل فرستادم ، و شخص شروع به کمک کرد و با فشار دادن آلت تناسلی به سمت رحم از پایین. من از بالا به فاحشه صعود کردم ، سعی کردم در کنارش لعنتی کنم و یک پوز را برای ارگاسم با سرطان انتخاب کردم تا الاغم تمام شود.