صبح که برای نوشیدن آب صبح جمع می شدم ، در ورودی به یک دختر جالب آسیایی سوار شدم. او آشنا شد ، رفت تا در بالکن صحبت کند و او را روی لب بوسید. زن قزاق حتی بیشتر تعجب کرد ، چمباتمه زد و یک دیک را با دهان گرفت و شروع به مکیدن کرد. این زوج تصمیم گرفتند تا به خواب نروند و به آپارتمان بروند ، اما این مرد سرطان خود را کج کرد و در گوشه بیدمشک به بیدمشک کشید. او را به اتاق خواب خود برد ، دانلود فیلم های سکسی اچ دی تکیه داد و ناتها یک بار دیگر را به دهانش گرفت. بیدمشک را در حالی که با سرطان ایستاده بود به دیک خود منتقل کردم ، رانم را روی بازوی من گذاشتم ، لعنتی از کنارم بود و دستم را در وضعیت سوار امتحان کردم. دهانش را باز کرد و تمام اسپرم ها را از آلت تناسلی جمع کرد.