هیفر اهمیتی نداد که کجا بنشیند برای نوشتن ، او به شدت زحمت کشید و به همین دلیل با دیدن بوته های بلند در پارک ، تصمیم گرفت تجارت خود را در پشت آنها انجام دهد. او به دور زنی که با آنها بزرگ شده بودند ، قدم می زد و به معنای واقعی کلمه پشت سرش می پیچید. پالتوی بارانی باز شد ، زانوها را به طرفین پهن کرد و شروع به آب کردن زمین زیر یک جریان نازک کرد. اما او نتوانست جریان را مهار کند و سوراخ در حال جبران شدن بود فیلم سکسی فول اچ ، او شروع کرد به نرمی ملایمت بین پاهایش. دستمال را بیرون کشید ، بیدمشکش را مالید و با بلند شدن به پاهای خود ، تصمیم گرفت کت بارانی خود را از روی شانه های خود دور کند تا برهنه خود را برای یک دقیقه نشان دهد.