كووالوا نزد دكان آمد و او را با يادداشت يك معلم زيست شناسي آشنا كرد كه او بدون شورت به درس مي آيد و کلاس هايش را مختل مي كند ، جلب توجه كرد. اما بالاتر از آن ، من به اتاق آقایان رفتم و کلمات نامشخص را در آنجا نوشتم. از کسر ترسید و یک حلقه کوچک به شکل مجازات شدید ارائه داد و سکسهای اچ دی دختر موافقت کرد ، و راه دیگری پیدا نکرد. من او را مجبور کردم لباس و لباس زیر را بریزم ، آن را روی زانوهایش گذاشتم و در حین خواندن یادداشت ها اسپانید. دستبندها را بست ، دستانش را به زنجیر بست و با شلاق به بدن ضربه زد. من آن را روی مبل گذاشتم ، با ویبراتور شوخی کردم ، خودم نگاه کردم و از دوربین عکاسی کردم ، پس از آن چیزی که می توان فشار داد. موقعیت او را توضیح داد و رها کرد.