مرد در مطب چشمش را از دوشکی جوان که کنار او در صندلی اداری نشسته بود ، نمی کشید و به خاطر رفتار بد او مجازات می کرد. او لباس زیر خود را برپا کرد زیرا خیلی گرم است. اما آنها به کسی اجازه ندادند چنین رفتار کند. او گفت که شرمنده بودن با او شرمنده است ، اما دختر صورت خود را برای کراوات به سمت او کشید و به آرامی لبهای او را بوسید. اما وقتی مرد دور شد ، دست خود را در شلوارک قرار داد و شروع کرد به بیدمشک کردن گربه خود را با دست و با تی شرت خود ، پیراهن های برهنه ای را مطرح کرد ، بدون اینکه بگوید وب کم کار می کند. و مرد او را به عضوی از لب های خود آورد ، و مجبور به انجام سینه زنی شد و تصمیم گرفت تا زمان تمام شدن او آرام نگیرد. او سرطان را قرار فیلم های سکسی اچ دی داد ، پشت کلاه را لیسید و بلافاصله خروس خود را از پشت در مهبل خود قرار داد. صورت خود را چرخاند ، روی جوانان و به پایان رسید و برای شستن عضوی از مطب خارج شد ، ندید که سبزه همچنان به تمسخر ادامه می دهد.